Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-07@17:31:14 GMT

شادی مردم برام عبادته؛ خون و رگم ایرانیه

تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۲۱۰۴۳

شادی مردم برام عبادته؛ خون و رگم ایرانیه

ایسنا/اصفهان بهمن‌ماه ۱۴۰۱ در چهارباغ عباسی دیده بودمش، با لباس جاهلی یا به قولی داش مشتی‌وار و کلاه مخملی و کفش قیصریَش که خاطره بازی‌های لوتی‌وار سینمای قدیم ایران را برای من تداعی می‌کرد. حالا یک‌بار دیگر درست روبروی سینما فلسطین، سیمایش لبخند دوباره‌ای بر لبانم نشاند.

بار اول که او را دیدم زمستان بود و سیمایی این‌چنین در پیاده‌راه چهارباغ عباسی برایم تازگی داشت، با این‌حال فرصتم برای گپ و گفتگو اندک بود و از او عبور کردم، اما نمی‌شد باید می‌ایستادم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به پشت سرم نگاه کردم و به دنبالش رفتم. اجازه خواستم عکسی از او به یادگار بگیرم و با خوش‌رویی گفت «بفرما» و همان یک کلمه کافی بود تا بدانم اهل اصفهان نیست. خودم را معرفی کردم و شماره‌اش را خواستم برای قرار یک گفت‌وگو، که به گرمیِ همه آبادانی‌ها قبول کرد.

یک‌ماه بعد تماس گرفتم و قرارمان شد آخرین روز اسفندماه ۱۴۰۱ در آستانه نوروز و در چهارباغی که چهره بهاری به خود گرفته بود. روی یکی از نیمکت‌های چهارباغ به گفت‌وگو نشستیم و هرچه پرسیدم به‌گونه‌ای پاسخ می‌داد که از دلش برمی‌آمد، گرم و صمیمی... درست مانند گرمای آبادان و مردمش.

- حسن جابری هستم. ۲۸ خرداد ۱۳۵۶ در آبادان متولد شدم، ولی سال ۵۶ که برای من شناسنامه گرفتند سه چهار سالی می‌شد که من به دنیا آمده بودم، درواقع من سال ۵۲ متولدشده‌ام و ایستگاه ۷ شرکت نفتی‌ها زندگی می‌کردیم. یادش به خیر، شب‌هایی که تا نصف شب می‌نشستیم و گپ می‌زدیم و ضرب و تیمپو می‌زدیم، اصلاً احساس نمی‌کردم که یک روز بزرگ شویم و زن و زندگی و بچه داشته باشیم!

شغلتان چیست؟

- قبلاً بازاری بودم، در آبادان ماهیگیر و ماهی‌فروش بودم. باید بگویم در شکم ماهی بزرگ شدم، طوری که اگر سه چهارتا ماهی به من نشان دهند می‌دانم کدام نر و کدام ماده است.

چه شد به اصفهان آمدی؟

- اول به اهواز رفتم‌، اما مثل قبل نبود و سفر کردم به اصفهان.

چه سالی آمدی؟

- سال ۸۸

الآن شغلتون چیه؟

کارم آشپزی است. در یک شرکت زیر نظر ذوب‌آهن کار می‌کنم و آشپزم. خدا را صد هزار بار شکر که به من سلامتی داده و کار می‌کنم و نه اهل دودم و نه هیچ خلافی. حتی از دست مشتری کتک هم خوردم ولی دم نزدم که مبادا دلگیر شود.

چرا کتک خوردی؟ در اصفهان یا آبادان؟

- وقتی در آبادان ماهی‌فروش بودم. یک روز یک خانم آمد و قیمت ماهی حلوای اصل آبادانی را پرسید و گفت «ماهی چنده؟» آن زمان چهار و پونصد بود و قیمتش را به او گفتم، اما اعصابش داغون شد و یک‌مرتبه یک سیلی توی صورتم خواباند. من خیلی صبر دارم، خیلی طاقت دارم و در جوابش خدا را شکر کردم. بعد گفت «الآن زنگ می‌زنم به مبارزه با گران‌فروشی که بیایند تو را جمع کنند.» حتی دوتا خانم که من را می‌شناختند و ماهی می‌فروختند بلند شدند که این خانم را کتک بزنند، ولی من اجازه ندادم و گفتم او را خدا فرستاده. بعد آن خانم گفت «حلواها را برام بکش» گفتم «چشم» گفت «چشمت کور بشه» گفتم «هر چی شما بگید» توهین کرد. گفتم «هر چی شما بگید همونه» خلاصه ماهی‌ها را براش کشیدم و پول را گرفتم و گفتم «ببخشید می‌خوام یک جوک آبادانی براتون بزنم» و براش زدم و  بعد شروع کرد به خندیدن. سومین روز با شوهر و پدر و مادر و خواهر و دامادش اومدن، شوهرش معاون رئیس ملی حفاری اهوازه و عینک‌هاشو در آورد و گفت «آقا هرچی عشقت میکشه منو سیلی بزن» شوهرشو گرفتم ماچش کردم و گفتم «سیلیِ ما آبادانی‌ها همینه.» بعد گفت «خانمم ۱۵ روز و ۱۵ شب بود که هیچ خوشی نداشت تا اینکه پریروز با ماهی و خنده وارد خونه شد و گفتیم باید ما را پیش اون دکتری بفرستی که تو رو درمون کرده» بعد گفت «آقا بیا پیشِ من کار کن، بعد از رئیس ملی حفاری حرف من حرفه، رسمیت می‌کنم، خونه و ماشین هم در اختیارت می‌ذارم» اما من بهش گفتم «یه پرنده آزاد را بگیر داخل قفس بذار، زود میمیره. من هم به بازار عادت کردم و نمی‌تونم.»

پشیمون نیستی؟

- نه هرگز، من آزادی را دوست دارم، باید بین مردم باشم.

چرا ماهی‌فروشی در آبادان رها کردی؟

بعدها مشکلاتی برام پیش اومد که ورشکست شدم و تصمیم گرفتم که به اصفهان بیام، ولی از ورشکست شدنم ناامید نشدم، چون خدایی هست، خدایی وجود داره، من خیلی به خدا اعتقاد دارم.

قبلاً به اصفهان آمده بودی؟

خداییش تا عمرم به اصفهان نیومده بودم، ولی شنیده بودم که اصفهان خوبه، مردمانش خوبن. من هم دنبال خوبی بودم.

در اصفهان به چه‌کاری مشغول شدی؟

آشپزی

کجا؟

حدود دو سال و خورده‌ای رستوران جارچی‌باشی بودم.

چطور شد که به این رستوران رفتی؟

همون روزی که سوار اتوبوس شدم که به اصفهان بیام، در اتوبوس با یک نفر آشنا شدم و هم‌سفر شدیم و شب که به اصفهان رسیدیم مهمانشان شدم. داییِ این فرد به من گفت «کارِت چیه؟» گفتم من بلدم آشپزی کنم. فردای اون‌روز من را به سمت رستوران جارچی‌باشی برد و به آن‌ها گفت «این نزدیک‌تر از خانواده‌ام به منه» آن‌ها هم گفتند «خلاص، رستوران دست خودت» به‌این‌ترتیب افتادم به آشپزی، برنج را یک‌جوری دم می‌کردم که ته‌دیگش هم نمی‌ماند. دو سال و خورده‌ای آنجا کار می‌کردم. یک خونه سمت زینبیه کرایه کردم و دوچرخه داشتم و می‌رفتم و می‌آمدم. گاهی جشن هم داشتند و یک روز صاحب رستوران به من گفت «بیشترِ شما آبادانی‌ها خوانندگی‌تون خیلی خوبه و شاد هستید» گفتم «بله» گفت «میخوام اَزَت تست بگیرم» گفتم «باشه رو چشمم» بعد یک آهنگ برایش خوندم و او هم گفت «دیگه نمیخواد بری آشپزی» گفتم هرچی شما بگید. به‌این‌ترتیب شغلم شد خوانندگی. توریست می‌اومد، شهرستانی می‌اومد، غوغا بود.

چه شد از رستوران جارچی‌باشی رفتی؟

- مشکلی در مورد ارث و میراث پیش اومد و برگشتم آبادان، ولی بعد دوباره به اصفهان اومدم و به فکر بیمه بودم که در رستوران شخصی خبری از بیمه نبود، برای همین دنبال پیدا کردن کار در شرکت رفتم. رفیقی داشتم در فولادشهر که من را به همین شرکتی معرفی کرد که الآن در آن کار می‌کنم.

الآن کجا ساکن هستی؟

- فولادشهر. یک روز میدون نقش‌جهان بودم و اونجا با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردیم. همسرم اهل اشترجان اصفهان است و الآن فولادشهر می‌نشینیم.

چه زمانی و از چه کسی آشپزی را از یاد گرفتی؟

- ۱۲ ساله بودم که شروع کردم به درست کردن ماهی کبابی. به حشو درست کردن، برنج دم کردن. خودم دوست داشتم و یاد گرفتم. به خدا دلم پاکه، آبادان که بودم می‌رفتم برای ماهیگیری، اول قشنگ آهنگ می‌خوندم و وقتی تور می‌نداختم داخل دریا، کل برکت می اومد، اما گاهی نصف ماهی‌ها را به بقیه می‌دادم. می‌دونی چرا؟ چون میگن «لقمه‌ای که میخوای بخوری شاید همسایه تو خجالت میکشه که به تو بگه من گشنمه، ولی خدا یه چیزی برا انسان می‌فرسته که حس میکنه طرف گشنشه» من خیلی اعتقاد دارم به خدا.

چه خوراک‌هایی درست می‌کنی؟

- قلیه ماهی، ماهی کبابی، ماهی شکم پر، ماهی لا به لای برنج، ماهی سرخ کردنی

دیگه چی؟

- قیمه، خورش سبزی، هر چیزی عشق بکشه، اما خورش قیمه‌ی ما با بامیه سبزه‌، ولی شما بامیه سبز داخلش نمی‌ندازید.

طرز تهیه‌اش چطوره؟

- اول لپه را آب پز می‌کنید، بعد گوشت را خوب سرخ می‌کنید که پخته و آماده بشه. بامیه را هم داخلش تفت میدیم. سیب زمینی را را با لپه می‌کوبیم و می‌ندازیم داخلش، رب گوجه را با پیازِ سرخ‌کرده آماده می‌کنیم و میندازیم داخلش. ادویه آبادانی هم می‌ریزیم تا قشنگ اوکی بشه. بعد هم آب جوش روش می‌ریزیم و میزاریم تا قُل بخوره و ته‌نشین بشه. این‌قدر خوشمزه میشه که حد نداره.

کدام خوراک را بهتر از همه می‌پزی؟

- قلیه ماهی

بهترین ماهی برای قلیه چیه؟

- ماهی شیر، حلوا، ماهی هامور که دو فصلیه و تابستون خنکه و زمستون گرمه. ماهی آگول که شما بهش میگید «شیرنیزه». البته ماهی باید دریایی باشه. «میش ماهی» هم که این‌قدر خوبه که اصلا لقم‌لقم بخور. من باید با دست خودم این‌ها را بخرم و خودم پاکشون می‌کنم، نمیذارم کسی پاکشون بکنه.

چرا؟

- چون یه زهله هست که تلخه. خیلی‌ها پوستشو که می‌کَنَند، وقتی که اونو میشکافن چاقو رو میزنن به زهله که ماهی تلخ می‌مونه، ولی من نه، راه حلی هم هست. من چاقو را بالا می‌گیرم، اول پوستشو می‌گیرم و استخونشو جدا می‌کنم، از جفت گردن میبُرم فیله‌اش را جدا می‌کنم و روده‌اش سر جای خودش می‌مونه. بعد قشنگ فیله فیله‌اش می‌کنم و بعد می‌خوابونمش داخل آرد معمولی با زردچوبه و سرخش می‌کنم اما فقط در حالتی که تفتش بدی، بعد داخل قلیه می‌ندازم و باید یه جوری قُل بخوره که مزه ماهی بده. سبزی قلیه هم باید سرخ با سیر و پیاز بشه.

کدوم ماهی برای سرخ کردن خوبه؟

- شوریده اصلی آبادان برای سرخ‌کردنی خوبه، اما به دست‌پخت هم بستگی داره، ممکنه یک املت بپزی و مزه‌اش بعد از ۱۰۰ سال زیر زبونت بمونه. ممکنه ماهی زبیده کیلو دو و خورده‌ای می‌خری و اگه بلد نباشی بدترین غذا میشه، ولی نون و پیاز میشه بهترین.

کدام ماهی بیش‌ترین تیغ را داره؟

- ماهی حسون، حسون یک نوع ماهی شوریده محلیه که تیغ داره و خوارک خوزستانیاس، ولی شما اصفهانیا ماهی بدون تیغ دوست دارید. من را هم «حسون» صدا می‌زنند، لقبم ماهیه.

 اصفهانی‌ها میانه زیادی با ماهی نداشتند البته الآن هم کم‌وبیش می‌خورند.

- اتفاقاً اینجا در اصفهان در ماهی‌فروشی هم کار می‌کردم. یک روز یک خانم بختیاری اهل ایذه اومد و گفت «حسون می‌خوام» فهمیدم خوزستانیه. بعد هم یک خانم اصفهانی اومد و با لهجه اصفهانی گفت «یه ماهی می‌خوام تیغ نداشته باشه» خدا سر شاهده یه هامور از زیر کشیدم و پوستشو گرفتم و فیله کردم و دادم بهش. صاحب مغازه گفت «آقای جابری یه لحظه تشریف بیارید» گفتم بفرما .گفت «اینجا اصفهانه، کسی بلد نیس ماهی چیه، چرا از پایین ماهی درمیاری» گفتم «ماهیا بالا گندیدس و ماهیا تازه زیرَن. فردا می‌خوام جوابگوی خدا باشم.» همون خانم مشتریِ اصفهانی به فروشنده گفت «ببین این بچه‌ی آبادانه انسانیت داره، اما تو یعنی همشهری ما هستی» بخدا قسم اشکم دراومد از این حرف صاحب مغازه که می‌گفت اینجا اصفهانه و بلد نیستن ماهی چیه و انتظار داشت که من ماهی گندیده به مشتری بدم. اما من بهش گفتم «من که بلدم، من داخل شکم ماهی بزرگ شدم، خدا خوشش نمیاد»‌، اما اخراجم کرد.

آبادانی‌ها معروف‌اند به لاف زدن، چرا؟

- برای خوشحالی و شادی و خنده. از قدیم همین‌طوری بودن، کلاً روابط ‌آبادنی‌ها با مردم خیلی گرمه و خداییش خونگرم و مهمان‌نواز هستند. جونشونو فدای شهرستانی‌ها می‌کنند. جونشونو فدای ایران می‌کنند. خدا سر شاهده قبلِ جنگ، فامیل‌هام سر همین خاک‌ریز مرز آبادان خرمشهر به عراق می‌نشستند کنار ارتش و نظامی‌ها و می‌جنگیدن.

شما لهجه داری. عربِ آبادان هستید؟

- ما عرب‌زبانیم، اما اصالتمان ایرانیه. بااینکه خیلی از مردم خوزستان و آبادان عرب‌زبان هستند، اما هیچ‌وقت به ایران پشت نکردند.

بله حتی در زمان جنگ هم به فکر جدایی از ایران نبودند.

- اصلاً و ابداً به فکر جدا شدن از ایران نبودند و نیستند. اصلاً غیر انسانیته، دور از ذات ما است، دور از انسانیت ما است. ایران خاک ما است. ایران برای ما خیلی عزیزه. چشممونو که باز کردیم در این خاک بودیم و بااینکه زبانِ عراقی‌ها عربی هست ولی مردم آبادان هیچ‌وقت عراقو دوست نداشتند.

اگه یک روز خدای‌نکرده بخواهیم به ایران پشت کنیم انگار به خونوادمون پشت کردیم. شمال، جنوب، شرق و غرب، یک دایره است به اسم ایران و بعد از ایران هم، خونه ما یعنی خونوادمون هستند. خدا را التماس می‌کردیم شهرستانی‌ها مهمانمون بشوند، رو تخم چشم‌هامون می‌ذاشتیم و یه جوری با او رفتار می‌کردیم که اصلاً دوست نداشت برگرده. من نمی‌خوام تعریف نمی‌کنم اما تا میگم آبادانی هستم خداییش مردم عشقشون میکشه بایستن و با من حرف بزنند.

فرزند داری؟

- دو پسر دارم یکی ۲۰ ساله یکی هم ۱۸ ساله

خودتون فرزند چندم خانواده بودید؟

- بچه آخر بودم. سه خواهر داشتم و ۴ برادر که دو خواهرم فوت کردند.

پدرتون چه شغلی داشت؟

- آقام داخل نورد لوله اهواز کار می‌کرد.

حالا درباره لباس‌هاتون حرف بزنیم. چرا این‌ها را می‌پوشی؟

- خیلی این لباس‌ها را دوست دارم چون سنگینی واسه آدم میاره، غیرت میاره، انسانیت میاره. البته مردونگی به لباس نیست، به دل پاک آدمه، به امنیت انسانه، غیرت آدم به لباس نیست. اما خدا صد هزار مرتبه شکر که یک عقلی به من داده و این لباس‌ها رو تنمه، باهاشون حال می‌کنم. همین‌که می‌بینم مردم شاد میشن من هم شادم. برکت از همون خوشحالیِ مردمه. من دوست دارم ۲۴ ساعت وسط مردم زندگی کنم.

چندساله این لباس‌ها را می‌پوشید؟

- تقریباً نزدیک ۲۰ ساله این لباس‌ها را می‌پوشم.

هر کدوم چی هستند؟

- کلاه باباکرم، کت دومادی، پیرهن دومادی، دم پا گشاد که بهش میگن «بِیتَلی»، کفش قیصری، دستمال‌یزدی، تسبیح سنتی، انگشت سنتی فیروزه.

از کجا خریدی؟

- از آبادان، البته بعد که به اصفهان اومدم یکجایی را پیدا کردم و کفش قیصری را از اونجا می‌خرم.

قیصر را خیلی دوست داری؟

- قیصر از همه لحاظ مرد و مردونگیه، نشستنِش، حرف زدنش، اصلاً طرز آب خوردنش هم غیرتی بود. به عشق قیصر می‌خرم، به عشق ناصر ملک‌مطیعی، به عشق بهمن مفید، به عشق بهروز وثوقی به عشق همشون.

اول کفش خریدی و بعد هم بقیه را؟

- پس میخوای ساختمون بسازی اول سقف و ستونشو می‌زنی؟! اول پی را می‌زنی. اول کفش قیصریه بنددار گرفتم، بعد بدون بند، بعد ساقه بلند. بعد اصفهان که اومدم با یکی رفیق شدم که مغازه داره در بازار قیصریه. یه جایی به من معرفی کرد سمت فلکه احمدآباد که کارگاه کوچیک کفش داره. منم رفتم و گفتم فلانی منو فرستاده. گفت «قدمت رو چشم بفرما» گفتم که «نمی‌تونم هردفعه برم آبادن کفش بخرم و برگردم» گفت «تو جون بخواه» گفتم «من یه کفش قیصری ساقه بلند می‌خوام» گفت «الآن یه کفشی برات درست می‌کنم ساقه بلند» بعد یک‌دفعه یه چیزی به ذهنم رسید و گفتم «میتونی کفش پدربزرگم ناصر ملک‌مطیعی را بزنی برام» گفت «بله حتما» و این پاشنه طلا را برام درست کرد. بعد که درست کرد و پوشیدم هنوز ۱۰ قدم بیشتر نرفته بودم که دوتا خانم از یک ماشین پیاده شدند و گفتن «آقا آقا آقا قیصر! تو رو خدا بذار باهاتون عکس بگیریم» گفتم «بفرما»

اینکه مردم  می‌خوان با من عکس بگیرن برای من یک نوع عبادته، چون اگه خدا رو می‌خوای باید خلق خدا را شاد کنی. بزرگ‌ترین بهشت برای من شادیِ خلق خداست.

کدام شهرهای ایران را رفتی؟

- تهران، قم، خرم آباد، کرمانشاه، اصلاً خدمتم کرمانشاه بود و قصرشیرین خسروی بودم، ولی مشهد را ندیدم و نمی‌دانم کجاست، ولی هیچ‌جا برای من اصفهان نمیشه.

در این مدت که در اصفهان هستی، به نظر شما مردم اصفهان چطور انسان‌هایی هستند؟

- اصفهانی‌ها اهل سنت هستند، همیشه به سنت قدیمی پابرجا هستند. دلهاشون پاکه و دوست دارن همیشه دلهاشون خوش باشه. اصفهانی‌ها خیلی شیرینن و برخورد خیلی قشنگی هم با من دارند. اصفهان خیلی قشنگه. من خیلی جاهای اصفهان را رفتم، دورتادور کلیسای وانک را هم رفتم، چهلستون رفتم، میدان نقش جهان و بازار قیصریه را خیلی دوست دارم.

با تجربه‌هایی که به دست آوردی، چه حرفی با مردم داری؟

- به فکر سختی نباشن، انسان با دست خودش، کار خودشو سخت می‌کنه. اگه مشکلی برای انسان پیش بیاد او باید یک‌جوری با خودش رفتار بکنه و دل پاکشو به خدا وصل کنه و مطمئن باشه که خدا گره را از یک‌جای دیگه براش باز می‌کنه. این‌ها مشکل نیستند، تجربه هستند و شاید خدا بخواد ما را امتحان کنه، صبرمونو امتحان کنه، اما آدم باید قانع باشه و همیشه خدا را شکر بکنه. من خیلی زجر کشیدم ولی صبورم و نون غیرتمو می‌خورم. صبر خیلی شیرینه. سلامتی دارم و برام شیرینه.

نوروز در اصفهان می‌مانی؟

- بله باید کار کنم.

به گزارش ایسنا، وقتی صحبت‌مان تمام شد، حسن آقا گفت: «یادت نره، خون و رگم ایرانیه. اسم ایرانو فراموش نکنیا.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: نوروز 1402 نوروز استانی فرهنگی و هنری فیلم قیصر ناصر ملک مطیعی بهروز وثوقی فیلمفارسی چهارباغ عباسي چهارباغ گذر فرهنگی چهارباغ اصفهان پیاده راه سازی چهارباغ عباسی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها استانی ورزشی نوروز 1402 گردشگري استانی سیاسی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها لباس ها آبادانی ها دوست دارم من خیلی برای من یک روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۲۱۰۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در صد و سی و یکمین جلسه علنی شورای شهر اصفهان چه گذشت؟

در صد و سی و یکمین جلسه علنی شورای شهر اصفهان درباره نظم‌بخشی به تردد موتورسیکلت‌ها به عنوان اولین اقدام موثر هیات امنای بازار اصفهان و ساماندهی سگ‌های ولگرد صحبت شد. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شورای اسلامی شهر اصفهان در دستور صد و سی و یکمین جلسه علنی شورا با بیان اینکه براساس قانون شوراها اعضای شورای شهر حق دخالت در انتصابات شهرداری را ندارند، گفت: شهردار موظف به پاسخ گویی در مورد انتصابات و عملکرد منصوبین است.

حجت الاسلام منوچهر مهروی پور با بیان اینکه رصد مدیران چند دلیل دارد، افزود: ایجاد انگیزه برای تلاش بیشتر و جذب بهتر برای خدمت به مردم، تقویت ارتباط میان مردم و مدیران شهرداری و پاسخگو کردن مدیران از جمله این دلایل است.

رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به موضوعات مطرح شده در خصوص کارخانه قند نقش جهان بیان کرد: همکاران ما در کمیسیون پایش بررسی‌هایی در این خصوص داشتند. این کارخانه ظرفیت درآمدسازی دارد و یکی از مهمترین سهام داران آن شهرداری اصفهان است. گزارشی برای تنویر افکار عمومی در خصوص فعالیت‌های این کارخانه ارائه شود.

وی افزود: باید تلاش شود تا در راستای احیای بافت فرسوده شاهد یک اتفاق بزرگ در ماه‌های پایانی دوره کنونی دولت و مدیریت شهری باشیم.

مهروی پور با بیان اینکه اختلاف حریم بین اصفهان و خمینی‌شهر، کلان معضل منطقه 9 شهر است، گفت: فضای سبز این منطقه که به عنوان ریه اصفهان شناخته می‌شد امروز دچار مشکل است که به نظر می‌رسد شهرداری باید نسبت به این امر رسیدگی کند.

تغییر 21 شهردار و شورای شهر نسیم‌شهر در 4 سالتعلیق فعالیت یکی از اعضای شورای شهر بندر امام (ره)ادامه رایزنی شورای شهر بیرجند درباره برج 46 طبقه ارتش

وی با اشاره به همکاری‌های آموزش و پرورش و مدیریت شهری گفت: رویداد عصر ورزش که سال گذشته اجرا شد امسال با همکاری معاونت فرهنگی شهرداری با قدرت بیشتری دنبال شود. همچنین رویداد کلاس شهر مورد توجه قرار گیرد تا در محلات و مناطق مختلف شاهد این رویداد باشیم.

رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به مساعدت‌های مالی و پروژه‌های مشارکت محور گفت: پرداخت‌های این حوزه حتی از اردیبهشت 1402 تاکنون صورت نگرفته است که باید مدیریت شهری به این امر توجه کند.

وی با اشاره به ورود سگ‌ها به فضای سبز شهری بیان کرد: مردم ما پایبند به آیین اسلام و تشیع هستند. این موارد باید در فضای عمومی و پارک‌ها رعایت شود و اگر آیین نامه‌ای در این زمینه وجود دارد عملی شود.

مهروی‌پور با اشاره به همایش تجلیل مردم از طرح نور گفت: از سردار رادان و نیروی انتظامی و مردم بابت انجام اقدامات انقلابی تشکر می‌کنیم.

نظم‌بخشی به تردد موتورسیکلت‌ها اولین اقدام بازار اصفهان

رئیس مرکز پژوهش‌های شورای اسلامی شهر اصفهان نیز با اشاره به پیگیری‌ها درخصوص فعالیت هیات امنای بازار گفت: نظم‌بخشی به تردد موتورسیکلت‌ها در بازار، اولین اقدام موثر در حال انجام است. با حضور دستگاه‌های همکار در این زمینه تصمیماتی گرفته شده است که ناشی از درخواست‌های متعدد مردمی بوده است. در همین راستا نظم دهی به بخش‌های دیگر در دستور کار قرار دارد.

مصطفی نباتی‌نژاد افزود: از حوزه راهور خواهش می‌کنیم از این طرح حمایت کنند زیرا اگر توفیقی در اجرای آن حاصل شود همه مردم از نتایج موثر آن بهره مند خواهند شد.

وی بیان کرد: روایت حکمرانی این دوره از مدیریت شهری منظوم و منظومه دار نیست و هر بخشی از شهرداری بسته به شرایط خود تلاش‌هایی داشته است. در این راستا نیازمند اقدامات فرآیند محور هستیم، برنامه اصفهان 1410 شاید مدلی از این دست باشد و استدعا دارم که کمیته مشترکی برای این موضوع ایجاد شود تا مصوبات شورا و اقدامات شهرداری به صورت مشترک پیگیری شود.

شهرداری نسبت به کنترل سگ‌های ولگرد اقدام کند

عضو شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به نگرانی شهروندان نسبت به جولان سگ‌های ولگرد و بی‌صاحب در سطح مناطق حتی محلات مرکزی شهر گفت: سلامت و امنیت روانی جامعه با این شرایط به خطر افتاده، در حالی که شهرداری براساس قانون شهرداری‌ها موظف به مبارزه با پرسه زدن حیوانات موزی در سطح شهر است.

محمدرضا فلاح افزود: باید نسبت به کنترل سگ‌های ولگرد، واکسینه و عقیم سازی آن‌ها اقدام شود، هرچند مدتی است نسبت به این امر بی توجهی صورت گرفته است.

ثبات مدیریتی باید در آموزش و پرورش حفظ شود

عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به افتتاح مجموعه کوه نور صفه گفت: تغییر و تحولات خوبی در این مجموعه صورت گرفته است که نشان از مدیریت خوب و پر انرژی در رأس کار دارد.

احمد شریعتی افزود: ساماندهی بازار اصفهان اقدام شاخصی بود که پس از سال‌ها بلاتکلیفی انجام شد، از مهمترین نتایج آن نظم بخشی در تردد موتورسیکلت‌هاست که امیدواریم این اقدامات ادامه پیدا کند.

نارضایتی مردم با تأخیر در صدور پروانه ساختمانی

رئیس کمیسیون اقتصادی، سرمایه گذاری و گردشگری شورای اسلامی شهر اصفهان نیز با بیان اینکه تأخیر در صدور پروانه تا 6 ماه سبب ایجاد مشکلات مالی و نارضایتی مردم می‌شود، گفت: شهرداران مناطق در این خصوص باید به صورت ویژه اقدام کنند. در این راستا ماهی یک بار گزارش داده شود که روند صدور پروانه در مناطق اصلاح شده است یا خیر.

عباس حاج رسولی‌ها افزود: با تاخیر در صدور پروانه، سرمایه‌ای که قرار است از مردم گرفته شود، دریافت نمی‌شود و نتایج موثری به دنبال ندارد.

انتهای پیام/163

 

دیگر خبرها

  • استاندار اصفهان: امسال باید سال امیدآفرینی در استان باشد
  • شادی مردم رفح از شنیدن خبر توافق حماس برای آتش‌بس | فیلم
  • شادی مردم رفح از شنیدن خبر توافق حماس برای آتش‌بس
  • فریادهای الله اکبر و شادی مردم غزه در پی اعلام خبر آتش‌بس+ فیلم
  • فیلم| فریادهای الله اکبر و شادی مردم غزه در پی اعلام خبر آتش‌بس
  • اعضای شورای شهر حق دخالت در انتصابات شهرداری را ندارند
  • شادی مردم دیار هگمتانه از بارش باران بهاری
  • در صد و سی و یکمین جلسه علنی شورای شهر اصفهان چه گذشت؟
  • حیات دوباره در «کوشه سفلی»/ قصه پر غصه‌ای که به شادی ختم شد
  • چرا فنلاند شادترین کشور دنیاست؟